نظرات شما عزیزان:
هین رها کن عشق های صورتی
عشق به صورت نه بر روی سطی
آنچه معشوق است صورت نیست آن
خواه عشق این جهان،خواه آن جهان
آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای
چون برون شد جان چرا یشش گشته ای(رها کرده ای)
صورتش بر جاست این سیری زچیست؟
عاشقا واجو که معشوق تو کیست؟
پرتو خورشید بر دیوار تافت
تابش آریتی دیوار یافت
بر کلوخی دل چه بنده ای سلیم
واطلب عشقی که پاید مقیم(خدا)
به وبلاگم سر بزن
عشق به صورت نه بر روی سطی
آنچه معشوق است صورت نیست آن
خواه عشق این جهان،خواه آن جهان
آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای
چون برون شد جان چرا یشش گشته ای(رها کرده ای)
صورتش بر جاست این سیری زچیست؟
عاشقا واجو که معشوق تو کیست؟
پرتو خورشید بر دیوار تافت
تابش آریتی دیوار یافت
بر کلوخی دل چه بنده ای سلیم
واطلب عشقی که پاید مقیم(خدا)
به وبلاگم سر بزن